پریشان گویی های قربه إلی الله

به عنوان وظیفه ام در جایگاه افسر جنگ نرم آن چه بر من حجت است را می گویم

به عنوان وظیفه ام در جایگاه افسر جنگ نرم آن چه بر من حجت است را می گویم

پریشان گویی های قربه إلی الله

من پریشان حالم از عشق تو و حالی ندارم
من پریشان گویم از دست تو آدابی ندارم

طامات : سخن های بلند که صوفیه برای اظهار کرامت و شرافت مرتبه گویند

۷ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است


جمع بندی نهضت حسینی علیه‌السّلام این است که یک روز امام حسین علیه‌السّلام در حالی که همه دنیا در زیر سیطره ظلمات ظلم و جور پوشیده و محکوم بود و هیچ کس جرأت نداشت حقیقت را بیان کند - فضا، زمین و زمان سیاه و ظلمانی بود - قیام کرد. شما نگاه کنید، ببینید: «ابن عبّاس» با امام حسین نیامد. «عبداللَّه‌بن‌جعفر» با امام حسین نیامد.


فرض کنیم شب عاشورا، وقتی حضرت فرمود که «من بیعتم را برداشتم؛ بروید.» همه میرفتند. ابوالفضل و علی اکبر هم میرفتند و حضرت تنها میماند. روز عاشورا چه میشد؟ حضرت برمیگشت، یا میایستاد و میجنگید؟ در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت «اگر من تنها بمانم و همه دنیا در مقابل من باشند، از راهم برنمیگردم.» آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه.»(۵) لقلقه زبان را که - خوب همه داریم. دیدید، یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟


اگر همه ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ظهور ولی مطلقِ حق، فراهم خواهد شد. باید این مفاد برای مردم بیان شود. فراموش نکنید که هدف امام حسین بیان شود. حالا ممکن است انسان یک حدیث اخلاقیای هم - به فرض - بخواند، یا سیاست کشور یا دنیا را تشریح کند. اینها لازم است؛ امّا در خلال سخن، حتماً طوری صحبت شود که تصریحاً، تلویحاً، مستقّلاً و ضمناً، ماجرای عاشورا تبیین شود و مکتوم و مخفی نماند.


  • عنوان: بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از روحانیون
  • زمان: 1374/03/03
  • مناسبت: در آستانۀ ماه محرم
  • برگرفته از بیان معنوی
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۶
پریشان گویا


به گواه اسناد تاریخی و مقاتل، از همان روز اول که قافله عاشورا از مدینه سوی کربلا به راه افتاد، یزید و عمال او به انحاء مختلف سعی در منصرف کردن حسین از ادامه مسیر خود بودند. التماس، خواهش، توصیه، نصیحت، تطمیع، تهدید، تحریم، محاصره! هیچکدام از این ها کارگر نشد تا حسین را از ادامه مسیر کاروان عاشورایی خود باز دارد، چرا که هدف حسین چیزی جز کندن ریشه فتنه و ظلم و اصلاح امور و مبارزه با فساد ظالمان نبود. به گواه تاریخ معاصر، از همان روز اول که کاروان انقلاب به مقصد زمینه سازی ظهور به راه افتاد، دشمن به طرق مختلف متوسل شد تا ما را از حرکت باز دارد یا مسیر حرکت ما را منحرف کند. مذاکره، نصیحت، توصیه، تطمیع، تهدید، محاصره، تحریم. اما هیچکدام از این فشارها تا امروز نتوانسته ما را از هدفی که داشتیم و داریم بازدارد و یقینا تا هدفمان چیزی جز هدف اباعبدالله نیست، زین پس نیز ما را از نیل به هدف مان باز نخواهد داشت.


امروز اگر می گویند در دنیا منزوی شدیم و دوست و یاوری نداریم مگر به تعداد اندکی، این واقعیت گرچه حکایتی بس غم انگیز است، اما در عین حال می تواند افتخار آمیز هم باشد. افتخار به اینکه کاروان انقلاب روز به روز به کاروان حسین شبیه تر می شود. از یک سو تنهایی و بی یاری، از سویی تحریم و محاصره، از سوی دیگر حمله ناجوانمردانه... اما حاصل مقاومت عاشورایی چه شد؟ جز عالمگیر شدن نوری که هرگز خاموش نخواهد شد؟ جز فراگیر شدن تدریجی آرمان عاشورا در سراسر عالم؟

 

وقتی یزیدیان زمانه محاصره و تحریمت می کنند، بدان قدم هایت حبیبانه است، بدان به زیبایی هرچه تمام تر در مسیر عاشورا گام برمی داری. بدان جنس مقاومتت کربلایی است. اما نگذاریم با فشارهای مختلف گام هایمان را لرزان کنند، نگذاریم با تهدید ها و تحریم ها مسیر حرکت کاروانمان را منحرف کنند. آرمانی که در دل خود عاشورا دارد، از تحریم و محاصره نمی هراسد! 

 

هر چه تحریم ها بیشتر شود، مهر عاشورایی بودن قافله انقلاب ما معتبرتر می شود. تا قیام قیامت اگر یزیدیان کدخدا باشند، حسینی که باشی، محاصره خواهی شد. امروز اگر در محاصره ایم، بخاطر داشتن بمب و موشک نیست، این ها همه بهانه های استکباری است. حسین ابن علی که انرژی هسته ای را حق مسلم خود نمی‌دانست، پس چرا آنگونه محاصره شد؟ امروز موشک بالستیک موضوع و بهانه مناقشه است. حسین که موشک بالستیک نداشت! محاصره و تحریم حسین در کربلا، بخاطر شمشیر بران عباس نبود، جنگاوری بهانه بود؛ خطرناک تر از شمشیر عباس، آرمان ابالفضلی او بود. راه عاشورایی عباس و اکبرها در حمایت از آرمان ولی زمانشان بود که مهر محاصره را پای نامشان زده بود. 

 

اصلا حسین که نیروگاه هسته ای و آب سنگین اراک و تأسیسات نطنز و فردو نداشت، به کدامین گناه و چرا محاصره شد؟ چرا از حق مسلم آب محرومش کردند؟ و چرا اهلبیتش را به اسارت بردند؟ هیچ! جز اینکه حسین حاضر نشد رژیم فاسد و خونخوار و نامشروع یزید را به رسمیت بشناسد! باید حواسمان باشد که دشمن دون با بهانه های واهی فریبمان دهد، وانگهی امروز با بهانه هسته ای تحریم و محاصره کردند، فردا با بهانه ای دیگر این جنایت را رقم می زنند! 

 

دیروز قیام ضد استکباری حسین بن علی، محاصره و تحریم آب را در کربلا رقم زد. امروز نگذاریم با فشار و تهدیدها و تحریم ها راه کاروان ظلم ستیز انقلابی ما را سوی بیراهه بکشانند. علاج محاصره، مبارزه است نه مذاکره! اتمام حجت های چندباره حسین در روز عاشورا و در عرصه میدان کربلا ثابت کرد گفتگو با مستکبرین بی فایده است و کاری جز وقت تلف کردن نیست. تا یزیدیان کدخدا هستند، داستان محاصره و تحریم ادامه دارد، حسینیان اما تا جان در بدن دارند تا آخرین قطره خون، دست از مبارزه برنخواهند داشت.

برگرفته از دل آباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۳
پریشان گویا

وقتی پیامک ارتحال آیت‌الله مهدوی کنی آمد، با خودم گفتم: نه! می‌خواستم باور نکنم. نشد.


آیت الله مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی وقتی توانایی خود را در مناصب سیاسی اجتماعی کشورداری به اثبات رساند، در اوج از قدرت کناره‌گیری کرد و به حوزه فرهنگ پیوست. البته همیشه تاکید می‌کرد: امام به ما یاد داده آخوند سیاسی باشیم! و همیشه هم در عرصه سیاست، نقش‌آفرین بود، هر چند خودش را درگیر امور اجرایی دولتی نمی‌کرد. 


او به فرهنگ پیوست و به اداره حوزه علمیه مروی و دانشگاه اسلامی امام صادق علیه‌السلام مشغول شد و با این سیره خود، بیش از هر چیز بر اهمیت فرهنگ تاکید کرد. گویند روزی وقتی از تصمیم یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای نامزدی انتخابات میان دوره ای مطلع شد، چنان برآشفت که دیگران نگران سلامتی او شدند. آری، او اهل فرهنگ بود.

آری، او برای من بیش از آن که یک فعال سیاسی باشد، یک فعال فرهنگی تربیتی بود. او در عمل نشان داد فرهنگ بر سیاست مقدم است. این یار صدیق انقلاب اسلامی، زندگی خود را وقف فرهیختن و تربیت کارگزاران نظام اسلامی کرد. 

آری، ما امروز عزادار از دست دادن یک شخصیت فرهنگی هستیم.

برای شادی روحش، تداوم راهش، آینده دانشگاه امام صادق علیه‌السلام دعا کنید!

به سهم خود، این فقدان را به رهبر معظم انقلاب، خانواده ایشان، شاگردان آیت الله و امت حزب الله تسلیت عرض میکنم.


برگرفته از پاورقی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۳:۱۷
پریشان گویا

شهید مطهری که رضوان خدا بر او باد در  کتاب ولاءها و لایت ها   به بررسی مبانی اسلامی در مورد ولایت ها، دوستی ها و سرپرستی ها ی مسلمین از جنبه ی اجتماعی می پردازد که دلالت و مایه ی نظام سازی اسلامی را در حوزه های سیاسی ، اجتماعی و ... را فراهم می آورد.

با توجه به طرح شدن مبحث دیپلماسی عمومی1، و بررسی جایگاه آن در نظام ولاءها و ولایت ها گوشه ای از این مفاهیم را به صورت خلاصه تبیین می کنیم


ولاء منفی

قرآن کریم، مسلمانان را از اینکه دوستى و سرپرستى غیر مسلمانان را بپذیرند سخت بر حذر داشته است، نه از باب اینکه دوست داشتن انسانهاى دیگر را بد بداند و طرفدار بغض مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکى با آنها باشد؛ قرآن صریحاً مى‏گوید:

لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ انْ تَبَرّوهُمْ وَ تُقْسِطوا الَیْهِمْ، انَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ 2

خداوند باز نمى‏دارد شما را از کسانى که با شما در دین مقاتله و جنگ نکرده ‏اند و شما را از خانه ‏هاتان بیرون نرانده‏اند که نیکى کنید نسبت به آنان و دادگرى کنید؛ همانا خداوند دادگران را دوست دارد.

اسلام نمى‏گوید کار محبّت آمیز و کار نیکتان منحصراً باید درباره مسلمین باشد و به هیچ وجه خیرى از شما به دیگران نرسد؛ دینى که پیغمبرش به نصّ قرآن «رحمة للعالمین» است، کى مى‏تواند چنین باشد؟ ولى یک مطلب هست و آن اینکه‏ مسلمانان نباید از دشمن غافل شوند؛ دیگران در باطن، جور دیگرى درباره آنان فکر مى ‏کنند؛ تظاهر دشمن به دوستى با مسلمانان، آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمینان کنند.

مسلمان همواره باید بداند که عضو جامعه اسلامى است، جزئى است از این کل. جزء یک کل و عضو یک پیکر بودن خواه ناخواه شرایط و حدودى را ایجاب مى‏کند. غیر مسلمان عضو یک پیکر دیگر است. عضو پیکر اسلامى روابطش با اعضاى پیکر غیر اسلامى باید به نحوى باشد که لااقل با عضویّتش در پیکر اسلامى ناسازگار نباشد، یعنى به وحدت و استقلال این پیکر آسیبى نرسد. پس خواه ناخواه نمى ‏تواند روابط مسلمان با غیر مسلمان با روابط مسلمان و مسلمان یکسان و احیاناً از آن نزدیکتر باشد.

روابط دوستانه و صمیمانه مسلمانان با یکدیگر باید در حدّى باشد که عضویّت در یک پیکر و جزئیّت در یک کل، ایجاب مى ‏کند. ولاء منفى در اسلام عبارت است از اینکه یک مسلمان همواره در مواجهه با غیر مسلمان بداند با اعضاى یک پیکر بیگانه مواجه است و معنى اینکه نباید ولاء غیر مسلمان را داشته باشد این است که نباید روابط مسلمان با غیر مسلمان در حدّ روابط مسلمان با مسلمان باشد به این معنى که مسلمان عملًا عضو پیکر غیر مسلمان قرار گیرد و یا به این شکل در آید که عضویّتش در پیکر اسلامى به هیچ وجه در نظر گرفته نشود.3

۳۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۸
پریشان گویا


با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اعتزاز و افتخار و مباهات به اسلام، در مسلمانان زنده شد. اسلام، عزیز شد و مسلمان احساس کرد که اسلام مایه‌ی سربلندی اوست. این هم از برکات انقلاب اسلامی بود. اصلا یکی از ابعاد این انقلاب و به قول معروف «عمق استراتژیک1 انقلاب ما» همین است و دشمنان، همین را می‌خواهند از ما بگیرند.  ملتهای مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی‌اند. چرا تبلیغات عجیب و غریب آمریکائی و انگلیسی سعی میکنند بین ملتهای مسلمان با ملت ایران جدائی بیندازند؟ چرا؟  دشمن این را نمیخواهد؛ دشمن نمیخواهد این ارتباط برقرار باشد. جمهوری اسلامی باید این را یکی از وظائف خودش بداند. این جزو آن شاخصهای اصلی است.

 مثل این است که انسان خیمه‌ای داشته باشد و دهها ریسمان در دهها سرزمین، با میخهای بلند آن را کوبیده باشند. این خیمه به گونه‌ای استوار و پابرجا می‌ماند که هیچ توفانی نمی‌تواند آن را تکان دهد. این‌که می‌بینید ملتهای مسلمان در آسیا و اروپا و آفریقا، به نفع انقلاب اسلامی سخن می‌گویند؛ از یک فتوای امام، آن طور حمایت می‌کنند؛ از انقلاب اسلامی، از روز فلسطین - روز قدس؛ جمعه‌ی آخر ماه رمضان - و دیگر مناسبتها آن طور استقبال می‌کنند و درباره‌اش شعار می‌دهند، همه حاکی از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی است، که دشمنان، این را هم نمی‌توانند ببینند.

در زمینه‌ی ادامه‌ی مذاکرات هسته‌ای، منع نمی‌کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود اما این، یک تجربه‌ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب2 متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می‌دهند.

ای کاش به بزرگترمان اعتماد می کردیم، یا حداقل حافظه ی تاریخی مان را به کار می انداختیم تا آزموده را نیازماییم، که نتیجه اش تجربه ای باشد که به عقبه ی نظام ضربه می زند و برند مقاومت را در چشم مستضعفین عالم خدشه دار می کند...



1.Strategic depth

2.(تَ ذَ ذُ) [ ع . ] (مص ل .) دو دل شدن ، مردد بودن . ر.ک فرهنگ معین

بیانات در خطبه‌های نمازجمعه1373/11/14

دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏1387/09/24

دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب  ۱۳۹۳/۰۵/۲۲


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۴
پریشان گویا


دشمن گاه در لباس دوست ظاهر می شود، وشناخت این دشمن است که بسیار مشکل می نماید؛ می توان در قالب مطبوعات و رسانه باشد ، می تواند در قالب یکی از مسئولان ظاهر شود ، می تواند خیلی جور ها ظاهر شود

آنکه در لباس دوست ظاهر شده، اصل ما بر این است که او دوست است، مگر اینکه خلافش ثابت شود و قبل از اثبات دوستی اش به او اعتماد نخواهیم کرد ، و اثبات یا نفی دوستی اش را از قول و عملش بدست خواهیم آورد و هر چه مرتبه و سطح او از لحاظ اجتماعی بالاتر باشد اثر گذاری آن مورد دوست نما بیشتر خواهد بود، و اگر دانسته یا ندانسته در زمین دشمن بازی کند یا خلاف اصول دوستی عمل نماید ما او را دشمن می گیریم، چه اینکه برخی موارد اگر سکوت هم نماید در برابر ما قرار گرفته است1


در هفته ی اخیر موضع گیری های مسئولین و برخی رسانه ها - که ادعای اعتدال دارند - در مورد مسئله ی فرهنگی تفکیک جنسیتی ، توان حمل بر حسن نیت را از ما گرفت، چرا که این دست موضع گیری ها از سوی این افراد تازگی نداشته است؛ چه اینکه شدت آن روی مسائل فرهنگی که مانند هوای مورد تنفس 2 ماست، بیشتر حس می شود.

این موارد را می توان به دو صورت حمل کرد :

صورت اول اینکه این افراد آشنایی کافی به مبانی تربیتی و فرهنگی اسلام ندارند و ناآگاهانه و از روی ضعف تقوا این مواضع را اتخاذ می کنند

صورت دوم اینکه این این افراد  آشنایی کافی به مبانی تربیتی و فرهنگی اسلام ندارند و آگاهانه از روی هوای نفس این مواضع را اتخاذ می کنند تا هوای نفس خود را حاکم کنند 

که هر دو صورت بالا، بازی کردن در پازل دشمن، و موجب امید واری اوست و از  درون به جامعه اسلامی ضربه خواهد زد

این مطلب در جهان نیوز

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۲
پریشان گویا

گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند          جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد1


دشمن شناسی مقدمه ای است برای حرکت بسوی هدف اصلی

حجت های برون و دورن از ابتدای خلقت دست به دست هم داده اند تا به سوی هدف حرکت کنیم

برای رسیدن به هدف باید در راه بود و البته موانع را شناخت و از آنها گذشت و اگر لازم بود آنرا از بین برد

آنچه مقابل ولایت الهی قرار می گیرد طاغوت است چه طاغوت آشکار چه پنهان

و شناسایی طاغوت پنهان و دست های پشت پرده بسیار مهم و سخت است که امروزه با پرده توهم توطئه سعی در پوشاندن خود دارد

چند روز پیش که مستند شهید آیت را می دیدم، در یافتم که آیتی بود در جانورشناسی، خصوصا پنهان هاش

آیتی که هفت تیر باید به شهادت می رسید

ولی باید می ماند تا راه دشمن شناسانه اش شناسانده شود، و شهادت اش در هاله ای از ابهام باقی بماند

فقط یک گلوله‌ برای کشتن یک نفر کافی است اما دشمن پنهان۶۰ گلوله به سوی سیدحسن آیت شلیک کرد

تا همه احتمالات برای زنده ماندن آیت را به صفر برسانند چون اگر آیت زنده می‌ماند «اسرار هویدا می‌‌کرد»2


و انچه آیت به من آموخت این بود که اگر وضع موجود را اعتدال بنامند؛ اگر حقایق را نشان دهی، افراطی می خوانندت.


دانلود مستند آیت در شش قسمت




1. حافظ
2. فارس

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۹
پریشان گویا